Learning Science/ علوم يادگيري



 


نظام هاي آموزشي براي طراحي برنامه هاي درسي مبتني براصول ومعيارهاي علمي، اقدام به تدوين وتوليد راهنماي برنامه هاي درسي مي کنند. براي آنکه برنامه درسي به شکل علمي براي هرحوزه تربيت و يادگيري(موضوعات درسي) طراحي وتوليدشود، لازم است چهارچوب راهنماي برنامه درسي توسط متخصصان برنامه درسي تهيه گردد تا به عنوان نقشه و راهنماي عمل دراختيارتوليدکنندگان برنامه درسي و موادآموزشي قرارگيرد.(قاسمپورمقدم،1390) درنظام برنامه ريزي درسي ايران تاکنون چهارسند با عنوان هاي فرآيند برنامه ريزي درسي(1378) ، ساختار و ويژگي هاي راهنماي برنامه درسي(1378) ، چارچوب راهنماي برنامه درسي(1384) و راهنماي تهيه مولفه ها وعناصرچارچوب برنامه درسي براساس برنامه درسي ملي جمهوري اسلامي ايران(1390) تهيه و دراختيارگروه هاي درسي گذاشته شده است تا راهنماي عمل آن ها در تهيه و توليد برنامه درسي باشد. راهنماي برنامه درسي سندي مشتمل براهداف واصول دوره تحصيلي، رويکرد و منطق حاکم بر برنامه درسي، اهداف ماده درسي، تنظيم محتوا، ارائه روش هاي ياددهي- يادگيري مناسب و ارائه شيوه هاي ارزشيابي است. عناصر و اجزاي تشکيل دهنده راهنماي برنامه درسي عبارتند از: بيان رويکرد، اهداف، محتوا، روش هاي تدريس، ارزشيابي پيشرفت تحصيلي، ويژگي ها و مهارت هاي معلم، تعيين استاندارد و مومات و امکانات موردنياز براي اجرا،اشاعه برنامه درسي ونظام تجديدنظر.(قاسمپورمقدم،1384 ) راهنماي برنامه درسي عمده ترين محصول فرايند برنامه ريزي درسي است که ازآن تحت عنوان چارچوب برنامه درسي نامبرده مي شود و مشتمل بر رويکرد و منطق حاکم بر برنامه درسي، اصول، انتظارات کليدي، حوزه هاي تربيت ويادگيري و بيانيه هاي درسي و . براي دوره هاي مختلف تحصيلي است. چارچوب برنامه درسي با توجه به ويژگي هاي فرهنگي، ملي ونظام هاي آموزش وپرورش ازکشوري به کشور ديگرتفاوت دارد. منطق نظام آموزشي ، تشکيلات برنامه ريزي، حوزه هاي تصميم گيري وسطوح مهارت هاي عاملان اجرايي ازجمله عواملي هستندکه نظام آموزش و پرورش کشورها را با يکديگر متفاوت مي سازد. (صادقيان،1390)


مقاله "راهنماي برنامه درسي حوزه هاي تربيت ويادگيري " تاليف دکتر حسين قاسم پور مقدم، چاپ شده در دانشنامه برنامه درسي ايران ، 1397


 


طراحان برنامه درسي پس از تعريف کلي و عيني برنامه درسي، در زمينه استفاده از الگو يا طرح برنامه درسي دست به انتخاب مي زنند. منظور از الگو يا طرح، يک شکل معين، چهار چوب و انگاره اي از فرصتهاي يادگيري است. راپاپورت وکبي[1]( 2002)بين مفاهيم مدلهاي برنامه درسي[2]والگوريتم هاي برنامه درسي[3]تمايز قائل شده اند؛بدين معني که مدل بيشتر به مفهوم پردازي و الگوريتم به فرايند و رويه اشاره دارد. به عقيده دي شَمپ[4] ( 1983) بسياري از الگوهاي تدوين برنامه درسي که مدل ناميده شده اند، در واقع از نوع الگوريتم هستند چر اکه مراحل آنها مشخص و گام به گام است. به عقيده اُرپوود[5] ( 1985 ) الگوپردازاني مثل رالف تايلرهرگزاقرارنکرده که الگوي او حالت الگوريتمي دارد و توصيه نکرده که الگوي او به عنوان مدلي تجويزي به کاربرده شود. درحوزه برنامه درسي، همانطورکه الگوهاي تدوين، متعدد و متفاوت هستند، طبقه بندي هاي متعددي نيز از آنها ارائه شده است. ارائه دهندگان اين طبقه بندي ها سعي کرده اند براساس ويژگيها و کاربردهاي مشترك که ميان چند الگوي تدوين وجود دارد، آنها را دريک طبقه خاص قراردهند تا از اين طريق به فهم و خلاصه سازي الگوهاي متعدد برنامه درسي کمک کرده باشند.(کالين جي مارش[6]2009) بر اساس نظريات آيزنر[7] و والانس[8] گستره موضوعات و الگوهاي برنامه ريزي درسي به گونه اي است که تعريف و انتخاب آن کاري دشوار است. الگوي برنامه درسي به دنبال پاسخگويي به سوالاتي از اين قبيل است: فراگيران چه کساني هستند و چه ويژگي هايي دارند؟ هدفهاي آموزشي و درسي چيست؟ چه نوع تجربيات يادگيري فراهم خواهد شد؟ جايگاه تجربيات يادگيري کجا خواهد بود؟ چه رفتارهايي مورد ارزشيابي قرار خواهند گرفت؟ اين که کدام عامل بايد در الگوهاي برنامه درسي به عنوان محور اساسي تلقي شود، مستم آگاهي از ديدگاهها و فلسفه هاي مختلف مي باشد. برنامه ريزان درسي، براساس اهداف مشخص شده و حيطه هاي يادگيري شناختي، عاطفي و رواني حرکتي يا حيطه هاي رشد شخصي، شايستگي اجتماعي، يادگيري مداوم و رشد تخصصي، انواع الگوهاي برنامه درسي را تهيه مي نمايند که هر يک به نوعي به محتوا و فرصتهاي يادگيري توجه دارند.(طالبي و همکاران،1389)


(مقاله الگوي طراحي برنامه درسي سيلور و الکساندر، حسين قاسم پورمقدم، دانشنامه ايراني برنامه درسي، 1397)






[1]. Rapaport & Kibby




[2]. Curriculum Models




[3]. Curriculum Algorithms




[4]. Deschamp




[5]. Orpwood




[6]. Colin J. Marsh




[7]. Eisner




[8]. Valance




 


انديشه تلفيق در طراحي برنامه درسي به دليل ضرورت هاي اجتناب ناپذير توجه به اين رويکرد، همواره در ميان صاحب نظران و دست اندرکاران برنامه ريزي درسي مطرح بوده است. برنامه ريزان درسي در توجه به تلفيق برنامه درسي الگوهاي متفاوتي را ارائه کرده اند . هر کدام از اين الگوها مبتني بر عناصر و مولفه هايي به طبقه بندي تلفيق پرداخته اند. اسميث[1] ( 1935) شرايط يادگيري را عامل مهمي در ايجاد برنامه هاي درسي تلفيقي مي داند. به اعتقاد او موقعيت يادگيري بايد حول محور مسائل کاملا مربوط به يادگيرنده بچرخد ، با جنبه هاي اساسي زندگي سر و کار داشته باشد و مشوق پويايي و رفتار خلاق دانش آموزان باشد. سوزان کواليک[2]  (1986)، با تاکيد بر دانش ها و مهارت هاي يادگيري ، محتواي آموزشي را در چگونگي شکل گيري برنامه درسي تلفيقي مهم دانسته و براين اساس معتقد است الگوهاي تلفيق برنامه درسي بايد از حداقل تلفيق تا بيشترين سطح تلفيق را در بر داشته باشد. بنابراين به زعم وي ، ابتدا تلفيق حول يک ماده درسي، مانند علوم يا مطالعات اجتماعي انجام مي شود سپس حوزه موضوعي ديگر، مانند مهارتهاي زباني به آن اضافه مي شود تا تلفيق حول يک موضوع يا مبحث صورت پذيرد. به همين ترتيب، حوزه هاي موضوعي بيشتري اضافه مي شود تا تلفيق کامل عملي گردد که در آن تمام حوزه هاي موضوعي در يک مبحث يا موضوع اصلي، تلفيق شوند (احمدي، 1380). هانتر و شرير[3]( 1988) از صاحب نظراني هستند که درباره برنامه هاي درسي تلفيقي مطالعات عديده اي انجام داده و در آثار خود تصريح مي کنند که سازمان دهي برنامه هاي درسي حول محور ديسيپلين ها ، غالبا به دليل سهولت و سادگي کار موسسات و نهاد هاي آموزشي انجام مي پذيرد و نه به دليل آنچه در يادگيري موثر باشد. جاکوبز[4] (1988) معتقد است عوامل زيادي مانند رشد دانش ، جدول زماني تکه تکه شده مدارس و نامربوط بودن برنامه هاي درسي با کيفيت يادگيري در شکل گيري برنامه هاي درسي تلفيقي موثر هستند. جيمز بي ين[5] (1997) تنها عامل اصلي در شکل گيري تلفيق را علائق و دل مشغوليهاي شخصي و اجتماعي دانش آموزان مي داند. به عقيده وي، برنامه درسي تلفيقي با يک مساله يا موضوع اصلي شروع مي شود و سپس مفاهيم و فعاليتها، براساس آن مشخص مي گردد. هانتر و شرير(1988) حاصل مطالعات و تحقيقات خود درباره تلفيق برنامه درسي را در کتابي با عنوان «برنامه درسي پويا     [6]: سازماندهي يادگيري براي کلاس هاي 7 تا 10» تدوين کرده اند. آنها در بخشي از کتاب خود ضمن تشريح و تبيين ضرورتها و عوامل موثر در ايجاد و شکل گيري تلفيق ، به معرفي اشکال و انواع تلفيق پرداخته اند. در طبقه بندي هانتر و شرير، تلفيق شش نوع است.



(مقاله الگوي طبقه بندي هانتر و شرير، حسين قاسم پورمقدم، دانشنامه ايراني برنامه درسي، 1397)


 







[1] . Esmis




[2] . Susan Kuvalik




[3] . Hunter & Schierer




[4] . Jacobs




[5] James Bean 


[6] . The Organic Curriculum



 




آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها


nuirofeldpar دانلود برای شما رایانه بختیاروند سلام این وبلاگ زیر مجموعه نقش برتر است آدرس سایت اصلی nbpars.ir شماره تماس 09128380245 برای خرید هر محصول روی لینک آن کلیک و پس از پرداخت بلافاصله دانل دنیای کامپیوتر ثبت نام در نوبیتکس 118فایل مجری برگزاری عروسی های سنگین و مذهبی egeffodda مهدا